۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

آقای خامنه‌ای افتخار کنید: کلمه «اعدام» بدجوری با «جمهوری اسلامی» عجین شده ‌است

روزی در این کشور تحت رهبریت شما نیست که گوش و چشم آدم از این کلمه چندش‌آور محزون نگردد. شما برای برجا گذاشتن نامی نا‌نیکو از خود سخت در تلاشید. می‌توانید به خود ببالید که موفقیت شما حداقل در این زمینه قابل‌توجه می‌باشد. از نظر روانشناسی شاید بتوان حدس زد که علت این «هیچ انگاشتن حق حیات برای دیگران» به خود شما برگردد. شما بدجوری عصبانی هستید که چرا بعضی‌ها در دل مردم جا دارند، هر چند در گوشه‌های زندان‌های شما روزگار سر می‌کنند ولی خود شما را کسی دوست ندارد. اطرافیان شما فقط به خاطر جاه و مقام تمجیدتان می‌کنند و مواظبند که این سرچشمه نعمت الهی را پایانی نباشد. آیا راه بهتری برای رهایی از این عصبانیت پیدا نکردید؟ چرا باید بهای این ارضای شما، جان و زندگی ایرانیان باشد؟ کی قرار است از این همه اعدام سیر شوید؟ «انسان بودن» در «احساس داشتن» تجلی می‌کند. گویا شما «حس کردن» را در خود کشته‌اید که می‌توانید به این راحتی فرمان کشتن افرادی را صادر کنید که عقایدشان در چهارچوب افکار شما نمی‌گنجد. تنگی بینش شما قابلیت درک مفهومی به نام «انسانیت» را ندارد. شاید لازم به یادآوری باشد که یک روزی موجودیت شما را هم پایانی خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر